استرس و رنج خودساخته

عوامل افزایش استرس - استرس و رنج خود ساخته
عوامل افزایش استرس - استرس و رنج خود ساخته

از قول يه شكارچي يه جايي مي خوندم كه ميگفت شكارچي هاي باتجربه هرگز شكارشون رو رَم نميدن و نمي ترسوننش،چون اگه شكارت رو بترسوني و از دستت در بره و تو دنبالش بيفتي و يه جا گيرش بياري، اونوقت كارشو تموم كني،گوشت شكارت ديگه طعم و مزه اش اوني نميشه كه بايد باشه. اعتقادش اين بود كه شكارچي كاربلد يا يهو شكارش رو ميزنه يا كلا بيخيالش ميشه. اين هورمون استرسه كه به شدت مي تونه روي بدن موجود زنده اثر منفي بذاره،هرچند در كوتاه مدت برامون كاركرد بقا داره، يعني مي تونه موجود رو به رفتار جنگيدن با دشمن يا فرار از دست دشمن سوق بده؛ اما ترشحش به صورت مزمن،مي تونه مسبب مشكلات و بيماريهاي متعددي بشه.

استاد فيزيولوژي مون معتقد بود اگه شما استخوان مرغ رو توي يه ليوان كورتيزول(هورمون استرس) بندازي و بذاري يه روز توش بمونه و برگردي،مي بيني هيچي ازش باقي نمونده!! عوامل افزایش استرس متونیم به نبش قبر کردن، نشخوار ذهنی، سرزنش کردن خودمون باعث افزایش استرس میشن که در این مطلب میخوایم مورد بررسی قرار بدیم

عوامل افزایش استرس (استرس و رنج خودساخته)

به نظر من زندگي اصلا فرآيند آسوني نبوده و نخواهد بود اما اغلب اوقات ما با ذهن و روان معيوب مون زندگي سخت رو بسيار سخت ترش مي كنيم و خودمون ميشيم منبع استرس و اضطراب براي خودمون. چه جوري؟

بنر گل من و تو

يك) نشخوار ذهني:

يكي از اون راههاس كه باعث ميشه خودمون رو مدام در معرض استرس و اضطراب قرار بديم. انگار اين مغز همش بايد يه سري اطلاعات بيخود رو تو سر بچرخونه! غافل از اينكه هيچ كمكي بهمون نمي كنه. دور از جونتون، مثل غذا خوردن گاو،همش يه فايل رو تو ذهن مون مي بنديم،نيم ساعت ديگه بازم بالا مياريمش.

دو) سرزنش خودمون:

سر هر اشتباه ما رو مملو از استرس مي كنه،درحاليكه قراره ما از اشتباهمون درس بگيريم و براي آينده مجهزتر بريم جلو و تمام.

سه) نبش قبر كردن گذشته:

يكي ديگه از اين بازيهاي ذهني ماس كه يهو مي بينيم تو سال١٣٦٩ رفتيم و همش داريم شخم مي زنيم و تا به خودمون ميايم مي بينيم تمام بدنمون منقبض شده و فك مون رو داريم بهم فشار ميديدم.

چهار) ترس از قضاوت شدن از سمت بقيه،

ديگه نگم براتون كه ما ايرانيها قطعا اگه تو رتبه بندي مردمان مهرطلب اول نباشيم دوم هستيم.اينكه مدام سعي مي كنيم براي خوشايند ديگران رفتار كنيم قطعا ما رو در يه دريايي از اضطراب غرق مي كنه.

پنج) ترس از تنهايي و طرد شدن:

اين عادت فكري همش تو سر آدمهاي مضطرب مياد كه اگه تنها بمونم چي؟ اگر بابا و مامانم بميرن چي؟ اگه آدمها از من خوششون نياد چي؟

شش) عدم پذيرش ابهام و بلاتكليفي:

درحاليكه تار و پود زندگي رو با ابهام تنيدن، اما ما تحملش رو نداريم ولي آدمهاي سالم يادشون نميره كه هر چي كه در آينده بشه همون موقع يه كاري واسه اش خواهند كرد و ديگه قرار نيس به پيشواز اتفاقاي بد ومنفي برن.


متن: مهشيد ابارشي