کابوس کردن مراسم عروسی : مراسم عروسى قراره يه دورهمى باشه تا دو نفر طي يه مهموني، خاطرات خوبي رو براي خودشون رقم بزنن، اونم تازه اگه دلشون بخواد. اما يه عده همچين اتفاق دلچسبي رو تبديل مي كنن به يه معضل رواني.این مطلب رو بخونید و برای عزازتون ارسال کنید چرا باید مراسم عروسی کابوس بشه؟
کابوس کردن مراسم عروسی
مقدمه ای که در بالا گفتیم حالا يعني چى؟ از همون اول بسم الله طرف ميخواد بره خواستگاري، مراسم چندين ماه به عقب ميوفته، چرا؟ چون براي يه قراره دوساعته خواستگاري كه تازه همه از اضطراب مغزشون off شده، آپارتمان و محل زندگي و دكور منزل خانواده عروس بايستي تغيير كنه! از ماهها قبل به پدر و مادر آموزش ميدن كه شما چي بگو و چي نگو، تو خود خواستگاري هم كه شرافت انساني بي اهميت ترين موضوعه و انگار رفتي بنگاه معاملات ملكي، همش صحبت در مورد پوله، چقدر پول داري؟ چقدر درآمدته؟ كجا مي توني خونه بگيري و …
مقدمات ازدواج
اين مرحله رو كه رد مي كني، تازه ميرسي به مهريه، هرچي دختر خوشگلتر و جوون تر و پولدارتر باشه، مهريه بيشتر و خانواده براي گرفتن مهريه محق تر. از اون طرف دختر و خانواده اش بايد التماس آقاي داماد بكنن كه حق طلاق و باقي حقوق طبيعي دختر رو جناب داماد لطف كنن و به خانم بدن! حالا شما فرض كنيد كه مراسم بله برون و نامزدي و عقد رو به سلامتي طي كردي ميرسي به شب عروسي! تازه اينجا آغاز ماجراست.
ماجرای کابوس کردن مراسم عروسی
ماجرا از اينكه هر كدوم از خانواده ها قراره چندتا مهمون داشته باشن شروع ميشه، يه طرف ميگه من آبرو دارم نمي تونم فلاني رو دعوت نكنم و ليستش ميشه ٤٠٠ نفر، اون طرف ميگه ما اكثر مهمونامون شهرستانن، نمي تونن بيان، پس مهمون زياد نداريم، يه طرف ميگه ما ميخوايم مهموني مختلط باشه، اون وري ها ميگن ما مذهبي ايم و اين قرتي بازيا معنى نداره. يه طرف ميگه عروسى تو تالار بگيريم اونوريا ميگن تالار مالار نداريم، باغ، باغ، فقط باغ! خانواده عروس ميگه پول مراسم عروسي به عهده دوماده، از اونور دوماد ميگه اگه با من باشه من كلا جشن عروسي رو نميخوام.
و مراسم شب عروسی
بگذريم، ميرسيم به شب مراسم، تازگيها رقص تانگو عروس و دوماد مد شده، از ماهها قبل بايد بري كلاس، تانگو نرقصي از قافله عقب موندي! دابسمش تو ماشين عروسي كنار دوماد هم كه بماند. ضبط كليپ ويدئويي اسپورت و كلاسيك و رفتن به آتليه عكاسي از چندماه قبلم كه شده بخش روتين عروسي. كليپ اختصاصى براي اينستاگرام هم كه بخش لاينفك اين مراسم شده. حالا پرسش من از شما اينه،
- واقعا آيا همون اول زندگى مشترك نيازى به اين همه دنگ و فنگ هست؟
- چقدر از اين رنجى كه به خودمون تحميل مى كنيم به خاطر تحسين و تمجيد ديگرونه؟
- چقدرش از يك نگاه كم عمق به مفهوم ازدواجه مياد؟
- چقدرش به خاطر عدم اعتماد به نفسه كه به اين شكل بايد جبران بشه؟
حرف من
یکم روی این روال کاری عروسی گرفتن هامون فکر کنیم بخدا میشه خیلی راحت تر از اینا برخورد کنیم، چرا همین پولی که واسه عروسی خرج میکنیم برای خرید خونه و یا سایر چیزهایی که اول زندگی لازم هست قرار نمیدیم؟ نمیخوای پول نگهداری خب واسه خود هزینه کن برو یک سفر دور دنیا با اون پولی که همه میخوان بیان بخورن و آخرم بگن دیدی چطوری بودن؟
پس یکم فکر کنیم قبل از اینکه بخواهیم خودمونو تو دردسر مراسم ازدواج بندازیم.
متن از مهشید آبارشی
ارسال پاسخ